امروز با سپیده
انجيلا پگاهي انجيلا پگاهي

حضور چلچله ها را کسی جدی نگرفت

 

بباغ گام خدا را کسی جدی نگرفت

 

ز باغ حیرت امروز نوبهار گذشت

 

چه شد !!! ردشده هارا کسی جدی نگرفت

 

کسی سرود که: از لطف این زمانه تهیست

 

کرند یا که دعا را کسی جدی نگرفت

 

دلی فتاد به خاک و ز احتِیاج شکست

 

شکست ، ریخت ، صدا را کسی جدی نگرفت

 

نه ایستیددرینجا ، پر است گرد زمان

 

گرفت گرد شما را، کسی جدی نگرفت

 

گشود از لب ما عاطفه ، گلی ز غزل

 

گلاب ِ تازه ی مارا کسی جدی نگرفت

 

۲۵مارچ ۲۰۰۷

 

 

 

امروز با سپیده

 

 

 

در میزنی ز خواهش در جان آتشینم

 

بازآ، درآ که شاه یی بر کرسیی یقینم

 

روییده از خدایی، در میزنی که آیی

 

خوش آمدی چه خواهی ای خوب، بهترینم 

 

با یک بغل بنفشه ای مست دیده تشنه

 

ریزی ببین دوباره دیوار عقل و دینم

 

امروز با سپیده از آسمان چکیده

 

شاهنشه دو دیده، سلطان سرزمینم

 

در پلک در شگفته ، با عشق دیده شسته

 

تسخیر عاشقانه کردست اینچنینم

 

                   24.06.2006

 

 


April 1st, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان